- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
مـا بـیقـرار سِـرّ نـی و نـینـوا شدیم از لحـظـهای که با غـم تو آشـنا شدیم مـا را نـیـافـریـد خـدا، جـز بـرای تو ما از ازل به عـشق شـما مبـتلا شدیم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
ای سـر به زیرِ محـضرِ تو سربلندها! دار و نــدارِ زنــدگـی مــسـتـمـنــدهـا! ای آسمانِ خاکِ قـدومت سـتارهخـیـز! هـسـتـنـد، زیـر پــای تـو بـالابـلـنـدهـا باید کـنار لشکـر مویت سپـر شکـست ای خـاکـسـارِ تـو سـر قَــدّارهبـنــدهـا! بارانِ خیر، میچکد از چترِ روضهات هـستـیم، در امانِ تو دور از گـزنـدها بـا نـام تـو دکـانِ عـسل بـاز کـردهایـم بخـشـیدهایم، قـدری از آن را به قندها با ریـشههای پرچـمِ تو عشق میکـنیم پس بیخـیالِ عـشق، به گـیـسوکـمـندها گـنـبد طلا و پرچمِ سرخ و ضریح تو دل بُـردهاند، از همه مـشـکـلپـسـندها
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
غبار راهم و در کوی تو وطن دارم هزارشُکر از این منسبی که من دارم کـبوتـران حـریم تو شاهـدنـد ای شاه چهقدر دور حرم شوق پَر زدن دارم اگرچه بوده هـمیشه سکوت ترجـیحم مخاطبـم که تو باشی؛ سر سخن دارم از آن زمان که خودم را شناختم ارباب به پای تـشنگیات مِیلِ سوخـتن دارم به یاد روضۀ انگـشتر توأم که هنوز به دست خویشتن انگـشـتر یمن دارم پس از حکایت پیراهنت که غارت شد به حُکم شرع فقط پیرهن به تن دارم بگو که بعد وفـاتـم مرا کـفـن نکـنـند که من غـلامـم و آقـای بیکـفـن دارم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
مـیان این هـمه مخـلـوق برگـزیده شدم بـرای گـریـه بـه داغ تـو آفـریـده شـدم اگرچه وصل نصیبم نشد، همین کافیست یـکـی دو بـار حـوالـی یــار دیـده شـدم همین که اهل توأم، کار من نه، کار تو بود رمیده از همه جا سمت تو کـشیده شدم اگرچه هیچ ندارم، سلاح گریه که هست به لطـف خـشـکی لبـهـات آبـدیـده شدم نــبــود آتـش داغ تـو خــام مـیمـانــدم به مجـلس تو رسـیـدم اگر رسـیده شدم به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
از دیـدهام گـرفـت نـگـاه تـو خـواب را انداخت دوریات به دلـم اضطراب را خـون مـرا بـه عـالـم و آدم حـلال کرد عشقت حرام کرد اگر خورد و خواب را جـز سر به آسـتان تو دادن، بزرگیات از ما گـرفـت فـرصت هر انتـخـاب را ما را محـبّت تو به اینجا کـشانـده است کــاری نـداشــتـیـم گــنــاه و ثــواب را از راه دور در طـلـب لــطـف آمــدیــم در مـیزنـیـم خــانـۀ عــالـیـجـنــاب را آورده هر که قطره اشکی به محضرت بردهست با خـود ادعـیه مـسـتـجـاب را حـتـی به پـادشـاهـی عـالـم نـمـیدهـیـم یک تـار مـوی طایـفـۀ بـوتـراب را… وقتی که حُبّ آل علی نیست، هر نفس بت خـانهای بـساز و بسـوزان کتاب را ای مـهـربـان مـحـض! بـیا با تـبـسّـمی بــردار از تــمــام جـهـــنـّـم عــذاب را بودند دیـو و دد همه سیـراب و بشکـند دستی که ریخت روبروی تشنه آب را بس کن ربـاب، گـریه عـباس را بـبـین بـس کـن رقـیـه قـصـۀ بـزم شـراب را در کـوفه رسم بود که در پیـش باغبان از گـل درآورنـد به چـکـمـه گـلاب را
: امتیاز
|
غزل مناجاتی اول مجلس، مدح و مناجات با سیدالشهدا علیهالسلام
با وجود این همه رسوایی و خودخواهیام هم کنارم ماندی و هم میکنی همراهیام با خـودم گـفـتم من آلـوده را رد میکنی ذوالکرم بودی و دیدم واقعاً میخواهیام رحمت موصولهات حتی به من هم میرسد با وجـود این همه کم کاری و کوتاهیام هر چه میگردم فقط حُبّ تو پیدا میشود بین اشـعار و نـماز و روزه و مـداحیام گر به قول اهل غفلت روضهها گمراهی است تا خود محشر به دنبال همین گمراهیام مادرت با خـط زیبای خـودش روز ازل سر در این سینهام حک کرده "ثاراللهیام" بـا تـوکّـل بـر خـدا و بـا دعـای مـادرت اربعـین، سوی حـرم پـای پـیاده راهیام در روایت آمده مـاهی برایت گریه کرد پس بدون اشک هایم پست تر از مـاهیام من چه میفهمم چه آمد بر سرت در علقمه؟! در بسـاط روضهات در اوج نا آگاهیام
: امتیاز
|
مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
گـفـتیم هر زمان همه جا مرتضی علی ذاکر شـدیم ذکـر تو را مـرتضی عـلی از مـدح تو هـمـیشه قـلـم شـرم میکند ای قـدّ شعـر پیـش تو تا مرتضی علی اخلاص و موُمنون و زمر؛ حمد و کافرون یاسین و عادیات و سبا، مرتضی علی تفـسـیر تو به دست کسی پا نداده است شأن وجـود "نقـطۀ با " مرتضی عـلی مـعـراج هم نـبـی به تمـاشای تو رسید یعنی صعود کرده الی... مرتضی علی اعجاز تو همین که چهل جا به یک زمان دیده شدی تو چشم خدا- مرتضی علی مـا سـائـل صــفـات جــمـالـیّـۀ تــوأیـم یا مظهـر العجـائب و یا مرتضی عـلی گفتی:"فمن یمت یرنی"پس زمان مرگ فـریاد میزنـم که بـیا! مـرتضی عـلی دراین جهان وهرچه در او هست هو بکش میگردد انعکـاس صدا مـرتضی علی
: امتیاز
|
مدح مولا از زبانحال حضرت علی علیهالسلام
من ذکـر بـسـم الله الـرحمن الـرحـیـمم تـصـویـر اســمـاءِ خــداونـد کــریـمـم مـن قــل هــو الـلـه احــد را رازدارم یـعـنـی عـلـیِ عــالـیام، ذکـر قـدیـمـم من ذکـر الله الـصـمـد را عـینِ معـنـام عـیـنِ خـداونـدِ عـلـیـمم، من عـلـیـمـم از کـعـبه راز لـم یـلـد بـاید بـپـرسـیـد لم یولَدَش، خود پاسخی از آن حریمم کـفـواً اَحـد را فـاطـمـه مـعـنا نـمـوده: خَلقاً و خُلـقاً چون عـلی خَلـقِ عـظیمم هـمـتای کـوثـر، کـفـوِ زهـرای بـتـولم أبتر سزاوار است بر خـصمِ عـقـیـمم کِـی زادگـاه دیگـران در کعـبه بـاشد؟ من صاحب بیتُ اللَّهَم، رُکنم، حَطیمم۱ من کعبهام، من قـبلهام، من عـینِ ذاتم میـزانِ دین، یعـنی شریعت را حریمم من در رکـوعِ خـویش، مُحـییِ زکـاتم مـجـریِ احـکــام خــداونـد حـکــیـمـم آن حاکمِ شرعم که در وقت قـضاوت حـتـی بـرای دشـمـنـان خـود حـلـیـمـم خـود پـادشـاه عـالـمـم، امـا بـه زُهـدم این بس، که فرش کُـلبهام، تنها گِـلیمم حتی بـرادرهـای خود را مـنـع کـردم زانچه به بیت المال باشد زرّ و سیمم جـانِ پیـمـبـر هـسـتم و نـفـسِ رسالت سلطان عـالـم هـسـتم و عـبـدالکـریمم من سفـره دار خلـقت و کـون و مکانم رزق سماوات و زمین، بـارِ عَـمیمم۲ کوه و در و دشت و دَمن یک گوشه چشمم بر بادها فـرش سلـیـمان، یک نسـیـمم موسی عصا انداخت، کردم اِژدهایش در طور سـیـنا، یـارِ مـوسای کـلـیـمم عیسی نفَس زد، مُرده را من زنده کردم عـالـم شـود إحـیـاء از عـطرِ شمـیـمم آتش به ابراهیم اگر بَرد و سلام است نــامِ مــرا آورد، مـن قـلـب ســلــیـمـم راه زمـیـن، راه ســمــا، راه کُــراتــم تنها در عـالـم من صراط المستـقـیـمم بر لـشگـر پیـغـمـبران، مـولا منم من بر احمد مخـتـار چون سیبِ دو نـیـمم من اولـیـن مـؤمـن بـه اسـلامِ رسـولم خـود در تـمـام کـارها با او سـهـیـمـم با نَـصِّ پـیـغـمـبـر امـیـرالـمـؤمـنـیـنـم تـنـهـا مـنـم دارای این اسـم عـظـیـمـم من جـانـشـینِ حـضـرت خـتـمی مـآبم داده ولایــم را خـــداونــد عــلــیــمــم اولاد مـعـصـومـم، امـامـانِ مـبـیـنـنـد آری امـامـانِ مـبـیـن را هـم زعـیـمـم حـتـی ولایت بـر هـمــه کــفّــار دارم پس منکرانم را بخـوان خـصمِ لئـیـمم کی میتوان شاعر کِشد پَر در حریمم دسـتـانِ من بـنـوشت ابـیـاتِ فـخـیـمـم حق«لافتی الا علی» در شأنِ من گفت در جبهه وحشت میکند دشمن ز بیمم من پـهـلـوان خـیـبر و بدر و حُـنـیـنـم من قـالـعِ هـر یل یلِ بـاز و ضخـیـمم با جـاهـلـیَّـیت در سـتـیـزم تا به آخـر مـن دشـمـنِ دیـرینِ شـیـطان رجـیـمم چشمان اهل فـتـنـه را من کـور کردم آرامـشِ مَــردم در اوضـاعِ وخـیــمـم ابطالِ باطل میکـنم، احـقـاقِ حق نیز فـاروقـم و در این سِـمَـت دُرِّ یـتـیـمـم هر منحـرف را از رهِ خود بـاز دارم تحریفِ دین را بر نمیتابم، قَـویـمم۳ هر روز با کفر و نفاق و شرک در جنگ هـر شـام، سـفـره دارِ أطـفـال یتـیـمـم دست خـدا، چـشم خـدا، گـوش خـدایم هر صحبتی باشد به هر جمعی، فهیمم من دستِ مهـدی میشوم روز عدالت من قـاسـمِ کیـفـر ز جـنّت تا جحـیـمـم عقبای من زهـراست، دنیایم که پاشید با فاطمه، صحرای محشر من قـسیمم در پیش من بازوی زهرا را شکستند بستـند پـیـشِ او دو بـازوی حَـجـیـمـم سیلی زنَم، آنکس که نامـوسِ مرا زد من ظلم دیـدم وَز غم زهرا ظَـلـیـمم۴ من از مـدیـنـه تا نجـف در انـتـظـارم تـا صبـحِ روز انـتـقـام آنـجـا مـقـیـمـم از کوفه تا شام است، هر روزم عزادار شبهـای جـمـعه کـربـلا خوانِ نـعـیـمم عـالـم بگِـرید بر حسینِ من که گـوید: پُر غصه تر از قـصۀ کهـف و رقـیـمم رأسِ بریـده دیده کس، قـرآن بخواند؟ من ناطقِ قرآن و مقـتـولِ خـصـیمم۵ گـودال بود و پـیـکـرم زیر سُـم اسب من بودم و حـالِ مناجـات صمـیـمـم۶ تـنهـا کلامـم: یا غـیاث المستـغـیـثـین! این جانِ بی جان است، احسانِ قدیمم
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
غـمها که به سر آمد آغـاز ظـفـرها شد الوعـده وفا! روز دندان به جگرها شد چشمان پیـمبر هم معـطـوف گذرها شد حـجّـاج رسـیـدنـد و پـایـان سفـرها شد وا کرده بـغـل برکه بر روی مسافـرها گـویا که خـدا داده سـوغـات به زائرها انقدر جهـاز آمد کوهی شد و بالا رفت چشمان همه سویش من باب تماشا رفت احـمد به فـراز آن هم شانه مـولا رفت موسی سوی طور آمد بر عرش مسیحا رفت مـوقـوفۀ حـیـدر بود هر خط بـیـانـاتش یک جمله به توصیفش یک جمله به اثباتش میگفت که ای مردم فرمانده لشگر کیست هرچند پیمبر نیست هارون پیمبر کیست سرمایه اسلام و از اهل جهان سر کیست شمشـیر رسول الله کرار دلاور کیست انگـشـتر ایـمان را همواره نگـین بوده بر شانه من رفـته مـعـراج نشـین بوده یا رب به علی بوده یک عمر دعای من هروقت زمین خوردم بوده ست عصای من جانم به علی بند است جان داده برای من بیواهمه در بـسـتر خوابـیده بجای من وقتی به رکوع آمد طعنه به سلیمان زد خیبر جلویش پا شد وقتی که به میدان زد مغرور نبود اصلا هرچند شجاعت داشت از زندگی اش دل کند با مرگ رفاقت داشت با نان جوین خوش بود از بس که قناعت داشت حرفی نزد از مردم هرچند شکایت داشت بایـد به دل مـؤمن عـشـقی ازلـی بـاشد بر هر که امامـم من مأمـومِ عـلی باشد من میروم ای امت زیر نظرش باشید تنها نشود یک وقـت مثل سپـرش باشد روزی نرسد داغی روی جگرش باشید با آتش و با هیزم در پشت درش باشید روزی نـرسد باشـد در بین شـما تـنهـا در پیش نگـاه او سـیـلی بخـورد زهـرا کاری نکـنید از درد شـبها بـشود بیدار از درد کبودیها از زخم نوک مسمار زینب ببرد ارث از این سوختن و آزار یثـرب برسد تا شام کـوچه برسد بازار یک سر بروی نیزه یک خواهر جان بر لب وای از اثر شـلاق وای از کـمر زینب
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
ما نـور دل از مركز خـورشید گرفتیم با مـهـر عـلـی جـلـوۀ تـوحـید گرفـتـیم عـطر عـلـوی زین گـل امـیـد گرفـتـیم با خـاطـرۀ عـیـد عـلـی عـیـد گـرفـتـیم از خّم غدیرش همه دم سرخوش و مستیم ما خـاك نـشـین ره او بـوده و هـسـتـیم تنها نه دلم زمزمه پـرداز غـدیـر است مرغان سحر را به لب آواز غدیر است عیسای نبی مات ز اعجاز غدیر است موسی همه جا حیرتش از راز غدیر است در وادی مـوعـود و در آن آیـنــۀ راز بـا حـكـم خـدا داد نـبـی بـر هـمـه آواز این نور خدائی كه مرا مهر منیر است سرچشمۀ جوشندهای از خیركثیر است محـبـوب ترین خلـق خداوند قـدیر است تنها همه جا اوست كه بر خلق امیر است ایـن است عـلـی آیـنـۀ قـدر و جـلالـت كردم به همه خـلـق من ابـلاغ رسالت ای مـردم آگـاه عـلـی رهـبر دین است مـولا به شما مـردم اسلام هـمین است برمكتب ایمان و شرف یار و معین است مهرش همه جا بهرشما حبل متین است هركس كه بود یار علی یار رسول است با مهر علی طاعت مخلوق قبول است این آیـنـه، تـوحـیـد نـشان است بـدانـید گـنـجـیـنۀ ایـمـان و امـان است بدانـیـد افـضل ز هـمه خلق جهـان است بدانید او گـلـشن سـرسـبز جـنـان است بدانید هركس كه جدا شد ز علی اهل جهیم است آگاه از این حرف خـداوند عـلـیم است اســلام جــز او قـافـلـه ســالار نــدارد دین غـیـرعـلی یـار و مـددكـار نـدارد هر كـس به ولای عـلـی اقـرار نـدارد بـا گـلـشن فـردوس سـر و كـار نـدارد سرچشمۀ عشق و شرف و نور غدیر است بیبهره ز مهرش به صف حشر فقیر است آن روز دل از زمزمه خاموش نمیشد غم با دل پُر شـوق هم آغـوش نمیشد امروز دل خلـق پـرُ از جـوش نمیشد گر خـاطـرۀ عـشـق فـرامـوش نمیشد افـسـوس كه پیـمانۀ پـیـمان بشكـسـتـند با غـصب خلافت به خلافت بنـشـستند با آنكه علی جان نبی و دم هستی است با آنـكـه دلش آیـنـۀ محـرم هستی است با آنكه شب و روز علی درغم هستی است مظلوم ترین رهبر این عالم هستی است گـفـتـند اگرچه به همه خلـق امیر است آغـاز غـریـبی عـلی روز غـدیـر است بنویس«وفائی»كه علی چشمۀ نوراست انـوار ولایش شجـر وادی طـور است او مظـهر الطاف خـداوند غـفـور است در حشر مرا مهر علی برگ عبور است جز او به صف حشر مرا هم نفسی نیست غیر از علی و آل علی دادرسی نیست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اگـر چه رتـبـۀ او در غـدیـر معـنا شد ولی حـقـیـقـتِ این مـرد دیـر معنا شد قـسـم به معنیِ آیـاتِ "هَـلْ أَتى" با او هـمـیشه حـقِ یـتـیـم و اسـیـر معنا شد همین که دستِ علی در غدیر بالا رفت برای بـارِ نـخـسـتین "امیـر" معنا شد کسی مطابقِ هارون برای موسی بود برای حـضرتِ طـه وزیـر مـعـنـا شد کسی که وقتِ رکـوعِ نـماز میبخـشد فـقـط به دستِ علی دستگـیر معنا شد همان علی که ابرمردِ فتحِ خـیـبر بود همان که وقت نبردش "دلیر" معنا شد کتابِ فـضلِ عـلی قـرنها نوشته شده ولی حـقـیـقتِ این مـرد دیـر معـنا شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
هر كس تو را نداشت لیاقت نداشتهست هر كس نشد فدات، سعادت نداشتهست در چشم اهل معرفت از خار كمتر است هر كس كه رنگ و بوی ولایت نداشتهست فـیـضـی نـبـرده از بــركـاتِ مـحـبـّتـت از دشـمنت، دلی كه بـرائت نداشتهست بیامتحـان مِهـر عـلی، یك تن از رُسُل بر دوش خویش مُهـر نبوّت نداشتهست جـایی كـه تـو نـمـونـۀ انـسـان كـامـلـی غاصب که حقّ غصب خلافت نداشتهست بی نام تو نوای اذان بـدتر از غِـنـاست در كشوری كه شیعه حكومت نداشتهست در آسـتـان بـیت گِـلـیـن ات نـوشـتـهانـد این شاه، تاج و تخت و عمارت نداشتهست مردی در این جهان به اباالفضل تان قسم انـدازۀ تو رحـم و مـروّت نـداشـتـهست آوای “لافتیٰ”ست كه پیچیده هر طرف یعنی كسی به جز تو فـتوّت نداشتهست از طـرز ضربههای تو فـهـمـیدهایم كه دستی شبـیه دست تو قدرت نداشتهست تنها، به قلب كفر زدن كار حـیدر است اینگونه، هیچ كس دل و جرأت نداشتهست سـرتـا سـر نقـاط جـهـان را گـرفـتهای نامی به قـدر نام تو بـركت نـداشتهست تـنـهــا، به بـارگـاه سلـیـمـانی شـماست جایی كه مور، حسّ حقارت نداشتهست بیچاره آن كسی ست كه برگشته از نجف بیچاره تر كسی ست كه رُخصت نداشتهست شب های جمعه، جز نجف و كربلا، خدا جایی به سر هوای زیـارت نداشتهست
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
اذکار تـسـبـیـح مـناجاتـم طرب داشت محراب گـویا نیت عرض ادب داشت شام سقـیفه مُرده و صبح غـدیـر است یکـتـا خـدا، یکـتـا عـلی، یکـتـا پیـمبر تکـلـیف را روشن نـمود آنجا پـیـمـبر اتـمـام حجّـت کرد با گمراه و بدخـواه از دشمنانش پست و بیبنـیادتر نیست از بـنـدۀ حـیـدر کـسـی آزادتـر نـیست اسـم علی حک شد به گردنـبـند زهرا بیبیست شخص فاطمه آقاست حیدر مـادر بـتـول و حضرت باباست حیدر هرکس که مهر حـیدر و زهـرا ندارد در خشکسال حسرتم باران دلم خواست من بیسر وسامانم و سامان دلم خواست شکرت همینکه سایهات را کم نکردی عالی نجف، اعلا نجف، والا نجف بود یکتا نجف، زیبا نجف، رویا نجف بود اذن پــیـاده رفـتــنـم را مـرتـضـی داد هر چند ما از سـیـنـه چاکـان شـمائـیم عـبد نجـف هسـتیم و لنگ کـربـلائـیـم آهـسـتـه آهـسـتـه بـنـی هـاشـم مـیآیـد بر روی لبها خنده هست و نیست ناله دارد به دور نـاقـههـا از نــور، هـالـه این کـاروانیهـا چـقـدر اطـفـال دارند آغوش گرم مادری با شیـر خوارهست تنـظـیـم لالائـیـش هم با گـاهـوارهست هم کاروان، خورشید و هم مهتاب دارد اینـجـا نـخـنـدیـدنـد بر چـشـم تـری هم اینجا نبـردنـد از کسی انگـشـتـری هم امـسـال شـاید یک مسـلـمـان آب آورد
: امتیاز
|
مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
سماوات و زمین گوید: امیرالمومنین حیدر اصول و فرع دین گوید: امیرالمومنین حیدر خـلـیل الله میگـویـد، کـلـیـم الله میگوید و عیسی هم یقین گوید: امیرالمومنین حیدر نه تنها این زمین گوید، نه تنها اصل دین گوید که ختم المرسلین گوید: امیرالمومنین حیدر همه آیـات یزدانی، حروف رمز قـرآنی دمادم یا و سین گوید: امیرالمومنین حیدر زمین و عالم بالا، نبی و حضرت زهرا امـام راستـین گوید: امیرالمومنین حـیدر هـمـه ذریـۀ زهـرا، کـنـار زیـنب کـبـرا و هم روح الامین گوید: امیرالمومنین حیدر چو جبریل امین هر دم، به همراه نبی یکدم پرِ حبل المتین گوید: امیرالمومنین حیدر اگر ویران و آبادم، اگر غمگین اگر شادم دلم شاد و غمین گوید: امیرالمومنین حیدر به دارم گر بیاویزد، و آتش گر به جان ریزد ز پایم تا جبین گوید: امیرالمومنین حیدر تمام عـالـم امکـان، و متن سـورۀ انسان خداجو با یقین گوید: امیرالمومنین حیدر گمانم حضرت داور، میان صحنۀ محشر خطابه اینچنین گوید: امیرالمومنین حیدر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
دل سپردیم به عشقش، چه اسیریم اسیر طیّب الله به این حـضرتِ دلـدارِ دلـیر «درِ» علم است و در از قلعۀ خیبر کنده پسرِ مرحب از این واقعه شد یک شبه پیر مینشستند دو زانو؛ پُرِ از شرمِ حضور مالکِ اشتر و مقداد، سر افکنده به زیر چشم در چشم شدن کارِ فقط فاطمه بود چونکه سخت است گذر کردن از این راه و مسیر هم هم آغوشِ یتیمان شد و هم در میدان همه گـفـتـند کسی آمـده با هـیبتِ شـیر ذوالفقارش شده یک لشکر و دستانِ خدا غضبُ الله نوشتهست به روی شمشیر علوی مذهـبمان کرده خدا روزِ الَست گفته این است برای همگان نِعمَ الامیر رفت تا هجده ذیالحجّه به پیغمبر گفت: جز علی هیچکسی را به خلافت نپذیر سندِ مـحـکـم آن آیۀ «ألـیـوم لکُم ...» منکرش را بنـشان و بگـو آرام بگـیر مُهر تأیـیدِ نـماز است فـقـط حبّ عـلی نام او اصلِ اذان است و رکوع و تکبیر از خوشِ حادثه بر ساحـت پیـشانیِ ما نام او حک شده! زیباست عجب این تقدیر نسل در نسل، یقـیناً به عـلی مُنـتَـسبیم شـجره نـامـۀ ما را بنـویـسـید غـدیـر!
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
ای آسـمان مُـبـلِّـغ عـشـق و کمال تو وِرد لب ملائکه خُـلـق و خـصال تو یا قـاهـِر العَـدُوِّ… وَ یا وٰالِـیَ الـوَلی شد مَظْهـَرُ العـجـائِب عـالَم خـیال تو بـُــردنــد انــبــیــاءِ الـهــی و اولــیــا حسرت به سجدههای تو و شور و حال تو شـرح قَـدَر به معـرکـههـا اقـتـدار تو شـأن نُــزول عـدلِ خـدا اعـتـدال تـو عینُ الیقین و حِصْنِ حَصین، فاتح المبین رویای اهل جنـةُ الاعـلیٰ وصـال تو پروانه هم در آتش عشق تو شعله خواست مـعـنا کـنـیـد واژۀ نِـعْـمَ الـنّـصیـر را نـوکـر شـدم خـدا بـشـنـاسـم امیـر را شکر خـدا که حُـبّ وصیّ نبی، علی بد مست میکند به خدا این حـقیر را دست خدایی و صفت دسـتگـیریات دارد هـوای طـفـل یـتـیم و فـقـیـر را اربـابـی و غـلام خـود آزاد میکـنـی جـان حسـن رها نکـنی این اسـیر را با دسـت خود پـیـالـۀ آبی درست کن تـا مَـزْمَـزَه کـنـیـم کـمی الـغـدیـر را عـلّامه هم غلام غـلامان حیدر است با هـر قـیـام تو شـده بـرپـا قـیـامـتـی در هر رکـوع تو شده دیـده کـرامتی تکـبیر تو بزرگی رب را نـشان دهد رفتی به سجده گفت خدا چه سعادتی وَالله در تـشـَـهُّــدِ بـی اَشـهــدِ عــلــی پـیـدا نـکـرده عـرش الـهـی دیـانـتـی بعد از سلام های نمازی که خواندهام گفتم هزار شـکـر که هـسـتم ولایـتی افـتــادم و بـلـنـد شـدم یـا عـلـی مــدد افـتـادنـَم بـرای مـن آورده نـعــمـتـی این اوج غربت است، منم یاور علی فـرمـانـدهـی کـُلِّ قـــُوا شـاه لافــتـیٰ شمشیر و شیر حضرت حق کیست؟!مرتضی یار و وصی حضرت ختم رسل علیست سـردار بدر و خیبر عـلمـدارِ ماسـوا حرف علیست قول نبی وَحی کردگار حیدر قَسیم نار و جنان است در جزا یا مرتضی تپـشْ تپـشِ قـلـب فـاطمه ذکـر لـب کـریـم حـرم شــور نـیـنـوا شاهـنـشَه غـدیر حسـابم کـنـد اگر… دل میشود مُـحـرّمـی و نـذر کـربلا سـیـنه زن حسـین توأم شاه لـو کـَشَف
: امتیاز
|
رباعی های عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
جبریل مکرر این صـلا را سـر داد بـلّـغ، بـلّـغ… نـدا بـه پـیـغـمـبـر داد ********************** چون صبح الست، عهد دیرینه گرفت قـرآن مجـسـم، به روی سـینه گرفت ********************** آن روز که خم، به دست دو دریا رفت فـردوس به خاکبوسی صحرا رفت ********************** خـورشـید طلـوع کرده از لـبخـندش نور است و هزار رشته در پیوندش ********************** در آیـنه مهـر و مه، شـکـوفایی کرد دسـتـان عـلـی، بـلــنـد بــالایـی کـرد ********************** بتخانۀ شرک را شکستی ای دست بر خـندق جهـل، راه بستی ای دست ********************** «والـعـصر» که آیه آیۀ آن به عـلی میخورد قسم، به دین به قرآن به علی ********************** در ســجــدۀ شـکـر آفــتــاب افــتـاده جـــای قـــدم ابـــوتـــراب افـــتـــاده ********************** سرچـشمۀ روشن حیات است غـدیر عـطر ملکـوت صلوات است غـدیر
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
عهدی شکسته شد غم آن ماجرا که هست مَن کنتُ را غدیر نخواندی، منا که هست بعد ازخدا بزرگ همه ماسوا که هست ناد عـلی بـخـوان و بگو یکـصدا عـلی فـریـاد کن به مـأذنـه، حـیّ عـلی عـلی یک یا علیاست فاصله از عشق تا علی یوسف! چه غم زمکر زنان، باش با علی هم مبـتـدای عـاشـقی ماست هـم خـبـر در کـوچهاش یـتـیـم و اسـیرند رهگذر گفتی عـلی خـداست نه آئـیـنۀ خـداست پس هرچه از بزرگی او دم زنم رواست نقّاش، حیدر است که عالم منقّش است مهرش حلول کرد به جان و دلم نشست تاریخ را سپـرد به ما، رفت مصـطفی قرآن ورق ورق شد و عترت جدا جدا زهرا نفس کشید که جان داشت از علی فـریاد اگر کـشیـد زبان داشت از علی
: امتیاز
|
مدح مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
سـر دادهانـد پـای عـلی سـر شناسها چشمان اوست معـدن گوهرشـناسها شـاگرد ” ضربة علیٍ یومُ خندق” اند شـمشـیـر میزنـنـد اگر سـرشـناسها نهج البلاغه رفت به بـازار زرگران سنگ محک زدند به سر زرشناسها تا نـقـطههای خـطبه او رفـت آسـمان شـد پـرسـتـاره دیـدۀ اخـتـر شـناسها هوهوی ذوالفـقـار عـلی را شـنیدهانـد از شـقـشـقـیهاش همه منـبـر شناسها ساقی برای متقیان خطبه خوانده است یعـنی رسـیده دور به سـاغرشناسها نهج البلاغه خـواندم و قـرآن بلد شدم پی بـردهام به حـرف برادر شناسها
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
سـاقی بده پـیـالـه که مـسـتم نـگـار را یک جرعه ماهِ کاملِ شبـهـای تـار را من خـاکِ پــایِ حیـدرِ دُلدل سوار را ای در عـدالت از همه با اعـتـبـار تر در جبـر نیست مثـلِ تو با اخـتـیار تر داده خدا به دستِ خودش ذوالفقـار را قـنبر که شد غلامِ شما غم نداشتهست چون ترسی از عذابِ جهنّم نداشتهست بخشیـــده در نداری خود هم نـدار را چون قلّهای مقابلِ این قـلـوه سنگ ها هرگز نکرده پشت به میدانِ جنگ ها تحـمـیل کرده بـر دلِ دشمـن فرار را فرقی نمیکند چه کسی روبه رویِ اوست در راهِ دوست بسته علی چشم رویِ دوست دیــنِ خــدا گرفـتـه از او اعـتـبـار را هرکس به جنگِ تن به تن آمد خراب شد پیـشِ ابـوتـراب شکسـت و تُـراب شد گردانده است گـردشِ لیلُ النهـــار را در” لیلهالمَبیت ” علی بود و هیچکس روزِ غدیر روزِ” ولی ” بود و هیچکس مـثـلِ عـلـی نداشـتـه ایـن افـتـخـار را پنهان فقط علیست نمایان فقط علیست دریا علیست کوه و بیابان فقط علیست بـایـد که سـجـده کـرد خـداونـدگار را باید به رازِ خلقـتِ این مرد فکر کرد بر آنچه فتنــه با دلِ او کرد فکر کرد امّا چگونه بـشـمرم این بی شمار را؟
: امتیاز
|
عید سعید غدیر خم و مدح حضرت علی علیهالسلام
عـلی بر ماسِـوا، نِـعـمَ الاَمیـر است که ذکرش؛ منـبعِ خـیـرِ کـثـیر است به جِد…هـر دانۀ تـسـبـیـحم امـشب به ذکرِ یا عـلی؛ نِعـمَ الـنَصیر است نـگـاه کـعـبه امشـب غـرق حـیـرت دعـا امشب چه ناب و دلپـذیر است چـو باشـد ذکـر او خَـیـرُ العـبـادات سـعـادت، با عـلی معـنا پـذیـر است امــیــر و قــافــلــهسـالار هــسـتــی به غـایت پادشـاهی بس دلـیـر است نـگــاه قــدســتـیــانِ عــرشِ اعـــلا برابر با نگاهـش سـر به زیر است هــزاران کـهــکـشـان راه شـیــری بـه دامِ زلـف مـوّاجـش اسـیـر است خــدا نَــبْــوَد، ولـی ذاتــاً وجــودش شبـیه حضرت حـق بی نظـیـر است بخوان از مأذنه”حَیّ عَلی العـشـق” که بی نامش اذان، جهلی کبیر است “قــسـیــم الـنّـار و الجَـنَّـة “عـلـی و همان، مصداقِ بر حـقِّ غـدیر است
: امتیاز
|